جستجو
-
۱تصویر
تعهد نامه ابراهیم و ریحان، ۱۳۵۵ ق
شکایت عیال ابراهیم (پسر روح الله بقال) در خصوص ضرب و شتم وی از طرف ریحان نام و انکار ریحان و تعهد نامه ابراهیم و ریحان در همین خصوص که اگر من بعد میان آنان نزاعی در گرفت بر اساس قانون میان ایشان حکم و مجازات صورت گیرد. سند دارای اثر انگشت ابراهیم و ریحان و مهر شاهد است.
-
۱تصویر
عریضه از طرف فاطمه، ۱۳۴۴ ق
عریضه به آقای مجتهد در خصوص اختلاف میان کربلائیه فاطمه کهنموئی بیوه زن با حاجی میر آقا آغاجچی تبریزی در مورد یک قطعه میشه[؟] قلمه راز[؟] که مابین آنان مشترک (چهار سهم مال فاطمه خانم و دو سهم مال میر آقا) است و درخواست فاطمه خانم برای احضار میر آقا و معلوم کردن تکلیف آن ها از طریق خرید سهم او به قیمت عادلانه، یا فروش سهم میر آقا، و یا تقسیم ملک
-
۲تصویر
عریضه به رئیس پاسگاه
در شکایت از مهدیه که پسر نویسنده نامه را فریب داده و به او و همسرش ناسزا گفته است.
-
۱تصویر
عریضه درباره به هم زدن مجلس عقد، ۱۳۴۶ ق
گزیده متن: در چهاردهم رجب سکینه سلطان خانم، دختر حاج محمد آقا شعر باف، فریب داده شده بوده، نویسنده و آقا میرزا عبدالعلی را احضار کرده، می خواستند دختر را بدون اجازه پدر به عقد دائم آقا حسن نام درآورند که آنان با این امر مخالفت کرده و داشتن رضایت از پدر را واجب دانسته، مجلس را به هم زده و مهرنامه را ضبط کرده، دختر را به خانه برگردانده اند؛ پدرش به هیچ وجه رضایت نداده است.
-
۱تصویر
عریضه وکیل خاور سلطان خانم، ۱۳۴۶ ق
عریضه عباس الحسینی کودنی وکیل خاورسلطان خانم، دختر مهدی سلیمان رزوه، به آقا ملاغلامحسین درباره اختلافات ملکی میان خاورسلطان خانم و وراث کربلایی نگهدار بیگ (آقا عباس قلی بیگ اصالتا از طرف خود و وکالتا از طرف سایر ورثه مرحوم کربلایی) در خصوص املاک خاور خانم که مقداری از طرف همسرش مرحوم محمود به او تعلق گرفته و در نکاح نامه اش ثبت شده و مقداری نیز موروثی پدری اش بوده و همه را بدون اجرای صیغه و گرفتن مبلغی در اختیار همسرش محمود قرار داده بوده است و پس از فوت محمود در تصرف ورثه مرحوم کربلایی نگهدار بیگ بوده است و درخواست برای اصلاح فی مابین و دادن حکم خاتمه و اصلاح امور. در حاشیه نظر و حکم...
-
۱تصویر
نامه به نزهت الدوله
نویسنده در پاسخ به شکایت خانم از ندادن کاغذ نوشته که او از مرند به ملک زاده کاغذ فرستاده ولی گویا به دلایلی که نوشته کاغذ به دست خانم داده نشده و حالا دوباره همان را فرستاده است. درباره اختلاف میان مهدیخان مباشر قریه قراجه و رعایای کشک سرای بر سر اراضی و تعیین حدود و دستور نصب علائم و قریه جامه بزرگی توضیحاتی داده است و در خصوص غله کشک سرای نیز نوشته که در عریضه سابق توضیح داده است.
-
۱تصویر
نامه درباره کتک زدن یک زن، ۱۳۵۰ ق
نامه به جعفر خان در خصوص اظهارات کربلایی لطف الله مبنی بر اینکه حضرتقلی دختر او (همسر مشهدی حسن) را در خانه خودش بی دلیل کتک زده و صدماتی نیز وارد کرده است. نویسنده درخواست میکند که تحقیقات کامل انجام شود و حضرتقلی برای رسیدگی به موضوع به شهر فرستاده شود.
-
۲تصویر
نامه منتصر لشکر به عمید لشکر، ۱۳۰۳ ش
نامه منتصر لشکر خطاب به نور چشم مکرم مهربان عمید لشکر [میرزا ابو تراب]، شامل ابراز تشکر به نامه تسلیت مخاطب و کنایه به گله گزاری او و ذکر صحبتهای منتقدین مرحومه کلثوم ننه، شکایت از مخاطب که هنوز بعد از بیست و پنج سال او را نمیشناسد و ملاحظه عصبانیت او را نمیکند و از الفاظی استفاده میکند که در حال افسردگی و افتادگی دیوانه اش میکند، اشاره به وضعیت نابسامان خود و شکایت از فرزندان، بهتر شدن کسالت والده عمید لشکر، یاغی گری محمد و این که نویسنده متظلمانه جلوی درشکه فرمانده کل را گرفته و خواستار اخراج او شده، خرابی حوضهای خانههای عموم و نویسنده به خاطر زمستان سخت و مخارج آن، تبریک سال جدید،...
-
۲تصویر
نامه، ۱۳۰۳ ش
محتوای نامه به شرح زیر است: سلام و احوال پرسی؛ خبر رسیدن حواله ۲۷ تومانی از سوی حاجی محمد تقی تاجر دیلمقانی و دادن آن به علیه متعالیه، تقسیم آن طبق دستور مخاطب؛ حبیب الله سلطان یکصد و پنجاه تومان قرض گرفته و قرار است در سه قسط بازگرداند؛ سرمای شدید هوا رفت و آمد را محدود کرده است، نمی تواند مانند گذشته به شب نشینی برود؛ درخواست فرستادن برخی عرقیجات و داروهای سنتی برای درمان بیماریش؛ اگر از بابت منزلش شکایت دارد نزد آقا میرزا حسین خان از معارف محل رفته و از او کمک بخواهد؛ درباره ندادن جواب نامه میرزا ابوالفتح خان و رفتن محمد صادق خان و ناصر خان و امیر تومان؛ همگی مشغول تحصیل هستند؛ به دلیل...
-
۲تصویر
کارت تبریک نوروز
گزیده متن: «برادر با جان برابرم قربانت گردم، دو سال است به تبریز مراجعت نمودهاید، خدا لعنت کند مادر پدر سوخته اعظمالملوک را که [ناخوانا] را از من رنجاند. ولی بدانید که من هم تلافی نمودم هشت ماه است طلاق داده از خانه بیرون کردم و اگر چه مرا [ناخوانا] به خاک سیاه نشاند ولی فعلا نفسی براحت میکشم. خیال دارم که گرفتاریهایی که برای من یادگار گذاشته بلکه انشالله رفع نموده، افخم خان را با مادرش برداشته تبریز بیایم. عجالة بوسیله این کارت از دور روی ماهت را میبوسم. خواهش دارم عرض بندگی مرا خدمت حضرت علیه والده معظمه با تبریک عید [ناخوانا] نمایید. خدمت جناب دکتر تقی خان و همشیرههای عزیزم سلام مرا...